examing magistrate “قاضى تحقيق ،بازپرس قانون ـ فقه : مستنطق”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه examining magistrate
examining magistrate بازپرس ،مثتنطق
Read More »ترجمه کلمه example
example مثل ،سرمشق ،عبرت ،مسئله ،بامثال و نمونه نشان دادن
Read More »ترجمه کلمه example is better than precept
example is better than precept نمونه اخلاق از خود نشان دادن بهترازدستوراخلاقى دادن است
Read More »ترجمه کلمه examinator
examinator “بازپرس علوم نظامى : بازرس”
Read More »ترجمه کلمه examine
examine “بازپرسى کردن ،استنطاق کردن ،ازمايش کردن ،بازديد کردن ،رسيدگى کردن ،بازديد،امتحان کردن ،بازرسى کردن ،معاينه کردن ،بازجويى کردن ،ازمودن ،ازمون کردن قانون ـ فقه : با into رسيدگى کردن بازرگانى : امتحان کردن علوم نظامى : امتحان کردن”
Read More »ترجمه کلمه examinee
examinee “امتحان دهنده روانشناسى : امتحان شونده”
Read More »ترجمه کلمه examiner
examiner “ازماينده ،ازمونگر،ممتحن ،امتحان کننده قانون ـ فقه : بازپرس روانشناسى : ممتحن”
Read More »ترجمه کلمه examination
examination “بازپرسى ،معاينه کردن ،معالجه کردن ،ازمون ،ازمايه ،امتحان ،ازمايش ،محک ،بازرسى ،معاينه ،رسيدگى قانون ـ فقه : استنطاق روانشناسى : بررسى بازرگانى : معاينه علوم نظامى : بازجويى امتحان کردن”
Read More »ترجمه کلمه examination anxiety
examination anxiety روانشناسى : اضطراب امتحان
Read More »