exchange integral شيمى : بر هم کنش تبادلى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه exchange intervention
exchange intervention بازرگانى : دخالت در بازار ارز
Read More »ترجمه کلمه exchange depareciation
exchange depareciation “تنزل ارزش پول خارجى قانون ـ فقه : تنزل قيمت ارز”
Read More »ترجمه کلمه exchange depreciation
exchange depreciation بازرگانى : کاهش ارزش پول خارجى
Read More »ترجمه کلمه exchange devaluation
exchange devaluation “تنزل رسمى قيمت ارز بازرگانى : تضعيف رسمى ارز”
Read More »ترجمه کلمه exchange economy
exchange economy بازرگانى : اقتصاد مبادله اى
Read More »ترجمه کلمه exchange broker
exchange broker بازرگانى : دلال ارز
Read More »ترجمه کلمه exchange buffering
exchange buffering “ميانگيرى معاوضه اى کامپيوتر : زنجيره اى کردن داده”
Read More »ترجمه کلمه exchange cable
exchange cable علوم مهندسى : کابل اتصال بين مرکز تلفنى و مشترک تلفنى
Read More »ترجمه کلمه exchange control
exchange control “نظارت دولت بر مبادله ارز،کنترل ارز قانون ـ فقه : جلوگيرى از ورود امتعه خارجى به وسيله محدود کردن ارزى که در اختيار واردکننده گذاشته مى شود بازرگانى : کنترل ارزى ،کنترل مبادله ارز توسط دولت ،نظارت ارز”
Read More »