excipient ماده اى که براى جذب يا ترقيق داروئى بکار برند
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه excisable
excisable بازرگانى : قابل ماليات گيرى
Read More »ترجمه کلمه exchanger
exchanger “صراف ،مبادله کننده شيمى : تبادلگر”
Read More »ترجمه کلمه exchanger reaction
exchanger reaction شيمى : واکنش تبادلى
Read More »ترجمه کلمه exchequer
exchequer “خزانه دارى ،خزانه دارى ،ماليه ،خزانه دار پادشاهى قانون ـ فقه : خزانه دارى بازرگانى : ماليه”
Read More »ترجمه کلمه exchangeable disk
exchangeable disk کامپيوتر : ديسک قابل تعويض
Read More »ترجمه کلمه exchanged stabilization fund
exchanged stabilization fund “صندوق تثبيت ارز قانون ـ فقه : مقصود تاسيسى است در ان پول خارجى و داخلى يک کاسه مى شود و به اين وسيله مظنه ارز خارجى ثابت نگهداشته مى شود تا تنزل پول داخلى باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود”
Read More »ترجمه کلمه exchangee
exchangee چيز مبادله شده
Read More »ترجمه کلمه exchange variation
exchange variation ورزش : وارياسيون تعويضى
Read More »ترجمه کلمه exchange zone
exchange zone ورزش : فاصله ¹ ۲مترى خط کشى شده براى ردکردن چوب
Read More »