exhalation “نفس برامدن ،زفير،دود يا بخار متصاعد روانشناسى : بازدم”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه exhale
exhale بيرون دادن ،زفيرکردن ،دم براوردن
Read More »ترجمه کلمه exhalent
exhalent )=exhalant(بالارونده ،متصاعد،بخارشونده ،بيرون دهنده
Read More »ترجمه کلمه exhaust
exhaust “تخليه کردن ،لوله اگزوز،خروج گاز يا بخار،تمام شدن انرژى ،اگزوز،خروج( بخار)،در رو،مفر،تهى کردن ،نيروى چيزى راگرفتن ،خسته کردن ،ازپاى در اوردن ،تمام کردن ،بادقت بحث کردن علوم مهندسى : تخليه معمارى : خروجى علوم نظامى : خسته شدن يا کردن”
Read More »ترجمه کلمه exfoliation
exfoliation “عمران : پوسته پوسته شدن لايه هاى بتن يا سنگ در اثر حرارت محيط همجوار معمارى : رويه سابى”
Read More »ترجمه کلمه exgratia
exgratia “بلاعوض قانون ـ فقه : غير معوض”
Read More »ترجمه کلمه exhalable
exhalable قابل بيرون دادن( درگفتگوى ازهوا)،قابل تبخير
Read More »ترجمه کلمه exhalant
exhalant )=exhalent(بالارونده ،متصاعد،بخارشونده ،بيرون دهنده
Read More »ترجمه کلمه exfiltration
exfiltration “خارج کردن از ميدان علوم نظامى : خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن”
Read More »ترجمه کلمه exfoliaion
exfoliaion تراش ،ورقه ورقه شدن
Read More »