فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
explosion shot ورزش : ضربه چوب به ماسه
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه explosive
explosive “قابل احتراق ،يورش ناگهانى ،قابل انفجار،سوختار،منفجر شونده علوم مهندسى : ماده محترقه يا منفجره ورزش : قدرت بازيگر در استفاده از شکاف علوم نظامى : ماده منفجره منفجره”
Read More »ترجمه کلمه explosive bolt
explosive bolt “سه راهى انفجارى ،سه راهى( نوعى وسيله انفجارى) علوم هوايى : پيچ انفجارى علوم نظامى : سه راهى”
Read More »ترجمه کلمه explosive charge
explosive charge “خرج منفجره علوم نظامى : خرج سوختار”
Read More »ترجمه کلمه explosive d.
explosive d. علوم نظامى : ماده منفجره دى
Read More »ترجمه کلمه explosimeter
explosimeter علوم نظامى : انفجار سنج
Read More »ترجمه کلمه explosion
explosion “احتراق ،ترکش ،انفجار،بيرون ريزى ،سروصدا،هياهو علوم مهندسى : احتراق عمران : انفجار معمارى : انفجار بازرگانى : ليست اجزاى بکاررفته در يک محصول علوم نظامى : منفجر کردن ترکيدن”
Read More »ترجمه کلمه explosion hazard
explosion hazard علوم مهندسى : خطر انفجار
Read More »ترجمه کلمه explosion-proof
explosion-proof “علوم مهندسى : ازمايش – انفجار الکترونيک : پوشش ضد انفجار”
Read More »ترجمه کلمه explore
explore سياحت کردن ،اکتشاف کردن ،کاوش کردن
Read More »