ترجمه کلمه expurgatory index

expurgatory index فهرست جاهايى از کتاب که براى دين يا اخلاق زيان اور است

ترجمه کلمه exq

exq “ex quay بازرگانى : تحويل در بارانداز”

expurgate “تطهير کردن ،حذف کردن ،تصفيه ء اخلاقى کردن قانون ـ فقه : تنقيح کردن”

expurgation حذف موادبدياهزليات ازکتابى ،تنقيح ،تصفيه ،پاک شدگى

expurgation (=revis critically) قانون ـ فقه : تنقيح

expurgator درارنده موادبدياهزليات ازکتابى ،پاک کننده ،تصفيه کننده

expulsive دافع

expulsive force قوه دافعه

expunction پاک شدگى ،حک ،پاک سازى ،محوسازى ،تراشيدگى

expunge محوکردن ،تراشيدن ،نابود کردن ،حذف کردن از