fall of the leaf برگ ريزان ،پائيز
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fall in temperature
fall in temperature معمارى : کاهش دما
Read More »ترجمه کلمه fall into a rage
fall into a rage از جا در رفتن
Read More »ترجمه کلمه fall into abeyance
fall into abeyance مسکوت عنه ماندن ،بى تکليف ماندن ،درحال وقفه افتادن
Read More »ترجمه کلمه fall into obeyance
fall into obeyance قانون ـ فقه : مسکوت عنه ماندن
Read More »ترجمه کلمه fall due
fall due “لازم التاديه شدن دين قانون ـ فقه : فرا رسيدن موعد پرداخت دين”
Read More »ترجمه کلمه fall guy
fall guy ساده لوح ،زود باور
Read More »ترجمه کلمه fall in
fall in “فروريختن ،به خط شدن ،فرمان به جاى خود،به خط شويد،بدو به خط،فرو ريختن ،شکم دادن ،در صف امدن ،مطابقت کردن ،موافق شدن علوم مهندسى : شکم دادن علوم نظامى : عقب توپ رو”
Read More »ترجمه کلمه fall in love with
fall in love with عاشق شدن به
Read More »ترجمه کلمه fall
fall “سقوط کردن ،رخ دادن ،تنزل کردن ،افت ،بى عفت شدن ،ارزان شدن ،مرتد شدن ،ضربه فنى( کشتى)،شيب ،شيبشکن ،ريزش ،طناب قرقره ،خزان ،پاييز،سقوط،هبوط،نزول ،زوال ،ابشار،افتادن ،ويران شدن ،فرو ريختن ،پايين امدن ،تنزل کرد ن علوم مهندسى : شکست عمران : ابشار معمارى : افت قانون ـ فقه : سقوط ورزش : دبل ،ضربه فنى علوم نظامى : ابشار علوم ...
Read More »