farci )farcie(دلمه کرده ،پرکرده ،به زورچپانده
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه faradize
faradize بوسيله القاى برق معالجه کردن
Read More »ترجمه کلمه faraway
faraway خيلى دور،دورافتاده ،پرت ،پريشان
Read More »ترجمه کلمه farce
farce نمايش خنده اور،تقليد،لودگى ،مسخرگى ،کار بيهوده
Read More »ترجمه کلمه faradic current
faradic current الکترونيک : جريان فارادى
Read More »ترجمه کلمه faradism
faradism معالجه باجريان برق ،تحريک با الکتريک
Read More »ترجمه کلمه faradization
faradization معالجه باجريان برق ،تحريک با الکتريک
Read More »ترجمه کلمه faraday dark space
faraday dark space الکترونيک : فضاى تاريک فارادى
Read More »ترجمه کلمه faraday’s cage
faraday’s cage علوم مهندسى : قفس فاراده
Read More »ترجمه کلمه faraday’s law
faraday’s law “علوم مهندسى : قانون فاراده الکترونيک : قانون فارادى”
Read More »