fart گوزيدن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه farraginous
farraginous تلفيق کننده کليه شرايط و اخلاق هاى متفاوت وجنس هاى مخالف ،مختلط
Read More »ترجمه کلمه farrago
farrago اميزش ،توده درهم وبرهم
Read More »ترجمه کلمه farrier
farrier “دامپزشک ،نعلبند،دام پزشک ،(نظ ).گروهبان اصطبل علوم نظامى : گروهبان اصطبل”
Read More »ترجمه کلمه farriery
farriery “نعلبندى علوم نظامى : دامپزشکى”
Read More »ترجمه کلمه farness
farness دورى ،جاى دور
Read More »ترجمه کلمه faro
faro نوعى بازى قمار شبيه بانک
Read More »ترجمه کلمه farouche
farouche (گ.ش ).يونجه گل قرمز،کمرو،وحشى صفت
Read More »ترجمه کلمه farmost
farmost دورترين
Read More »ترجمه کلمه farmstead
farmstead ابنيه و ساختمانهاى مجاورمزرعه ،مزرعه وابنيه ان ،مزرعه و حوالى ان ،علاقجات رعيتى
Read More »