سفارش با يک کليک
برآورد هزينه ترجمه

درخواست تماس با کارشناسان

دسته‌بندی نشده

ترجمه کلمه fascicle

fascicle جزوه ،کراسه ،دسته يا مجموعه کوچک الياف ،(تش).دسته اى از رشته هاى عضلانى که عضله را تشکيل ميدهند

Read More »

ترجمه کلمه fascia

fascia “پيشانى ،لب بند،نوار،هزاره برجسته ،گچبرى سر ستون ،خط،دايره زنگى ،(نج ).حلقه ،کمربند،(تش ).لايه پوششى فيبرى معمارى : پيشرو ورزش : نيام”

Read More »