fashionably مطابق معمول ،به طرز متداول
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fashion-monger
fashion-monger ادم خودساز
Read More »ترجمه کلمه fashion plate
fashion plate شکل يا عکس ژونال مد،ادم شيک پوش
Read More »ترجمه کلمه fash
fash )vex(ازردن
Read More »ترجمه کلمه fash-butt welding
fash-butt welding عمران : جوش برجسته
Read More »ترجمه کلمه fashion
fashion “رسم ،روش ،سبک ،طرز،اسلوب ،مد،ساختن ،درست کردن ،بشکل در اوردن علوم مهندسى : طريقه روانشناسى : مد بازرگانى : شکل”
Read More »ترجمه کلمه fascism
fascism “فاشيسم ،اصول عقايد فاشيست ،حکومت فاشيستى قانون ـ فقه : نام حزبى است که موسولينى در فاصله دو جنگ عالمگير در ايتاليا تاسيس کرد و اصول عقايد و فلسفه ان را از سيستمهاى سياسى مختلف اخذ و بر حسب احتياج تحريف و تفسير نمود روانشناسى : فاشيسم”
Read More »ترجمه کلمه fascist
fascist فاشيست
Read More »ترجمه کلمه fascinator
fascinator مجذوب کننده ،افسونگر
Read More »ترجمه کلمه fascine
fascine معمارى : چپر
Read More »