فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
filose ريشه دار،نخ نخ
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه filoselle
filoselle ابريشم پست ،لاس
Read More »ترجمه کلمه filrate
filrate از صافى گذشتن ،از صافى گذراندن
Read More »ترجمه کلمه filter
filter “صاف کردن يا شدن ،فيلتر،تورى ،صافيدن ،پالايه ،صاف کردن نور،صافى ،پالونه ،اب صاف کردن ،تصفيه کردن ،پالودن ،صاف کردن ،چيزيکه بعضى پرتوها از ان ميگذرند ولى حائل پرتوهاى ديگر است علوم مهندسى : پالايه کامپيوتر : فيلتر الکترونيک : صافى عمران : صافى معمارى : صافى شيمى : صافى روانشناسى : پالودن زيست شناسى : پالايه نجوم : فيلتر ...
Read More »ترجمه کلمه filo
filo “First In Last Out کامپيوتر : اخرين صادره از اولين وارده”
Read More »ترجمه کلمه filomentose
filomentose ليف دار،ليفى ،ريشه اى ،ميله دار
Read More »ترجمه کلمه filoplume
filoplume پرنخ مانند
Read More »ترجمه کلمه filming agent
filming agent معمارى : چسباننده
Read More »ترجمه کلمه filmstrip
filmstrip فيلم عکاسى ۳۵ ميلمترى ،فيلم سينمايى ،اسلايدهاى بشکل نوار فيلم
Read More »ترجمه کلمه faunis
faunis (افسانه روم )الهه جانوران
Read More »