febricity حالت تب ،بى قرارى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه flashing over
flashing over الکترونيک : جهش جرقه
Read More »ترجمه کلمه flashingpoint
flashingpoint درجه اى ازگرماکه دران بخارمايعات فرارميسوزد
Read More »ترجمه کلمه flashless charges
flashless charges “خرج بى شعله علوم نظامى : خرج کم کننده شعله”
Read More »ترجمه کلمه flashlight
flashlight نور برق اسا وزود گذر،چراغ قوه ،لامپ عکاسى
Read More »ترجمه کلمه flashily
flashily ازروى خودنمايى ياخودفروشى ،جلوه کنان
Read More »ترجمه کلمه flashiness
flashiness خودنمايى ،خودفروشى ،تظاهر
Read More »ترجمه کلمه flashing
flashing “معمارى : درز پوش علوم نظامى : کاهش حوزه مغناطيسى”
Read More »ترجمه کلمه flashing light
flashing light “روانشناسى : نور چشمک زن علوم نظامى : چراغ چشمک زن علوم دريايى : چراغ چشمک زن”
Read More »ترجمه کلمه flashbulb
flashbulb لامپ پرنور فلاش عکاسى
Read More »