flavor “مزه وبو،طعم ،مزه دار کردن ،خوش مزه کردن ،چاشنى زدن به ،معطرکردن روانشناسى : طعم”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه flavorful
flavorful خوشمزه ،خوش رايحه
Read More »ترجمه کلمه flaunty
flaunty پزده ،خودنما
Read More »ترجمه کلمه flautist
flautist )flutist(نى زن ،فلوت زن
Read More »ترجمه کلمه flavanone
flavanone (ش ).فلاوانون ،ماده کتونى متبلور وبيرنگ
Read More »ترجمه کلمه february
february فوريه
Read More »ترجمه کلمه flaunt
flaunt به رخ کشيدن ،باليدن ،خراميدن ،جولان دادن ،خودنمايى ،جلوه
Read More »ترجمه کلمه flauntingly
flauntingly خودفروشانه ،باجلوه ،ازروى خودنمايى ،خرامان
Read More »ترجمه کلمه flatways
flatways از پهنا،تخت خوابيده ،دمر
Read More »ترجمه کلمه flatwise
flatwise از پهنا،تخت خوابيده ،دمر
Read More »