flood “بيش از ۱ نفر دريافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حريف فرستادن( فوتبال امريکايى)،طوفان ،(درشعر )رو د،دريا،اشک ،غرق کردن ،سيل گرفتن ،طغيان کردن معمارى : سيل ورزش : بيش از ۱ نفر دريافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حريف فرستادن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه flog
flog شلاق زدن ،تازيانه زدن ،تنبيه کردن ،انتقاد سخت کردن
Read More »ترجمه کلمه flogger
flogger تازيانه زننده ،زننده شلاق
Read More »ترجمه کلمه flogging
flogging “جلد قانون ـ فقه : شلاق زدن”
Read More »ترجمه کلمه flocule
flocule زيست شناسى : فرودوس
Read More »ترجمه کلمه floe
floe تخته يخ شناور
Read More »ترجمه کلمه floers of zinc
floers of zinc پنبه روى
Read More »ترجمه کلمه floculation
floculation زيست شناسى : فرودوسى
Read More »ترجمه کلمه federate
federate “متحد کردن ،وابسته ،هم پيمان ،هم عهد کردن ،متعهد کرد،تشکيل کشورهاى متحد دادن علوم نظامى : متحد شدن اتحاديه تشکيل دادن”
Read More »ترجمه کلمه flock
flock گروه ،جمعيت ،دسته پرندگان ،بصورت گله ورمه در امدن ،گردامدن ،جمع شدن ،ازدحام کردن
Read More »