flopper “دروازه بان شيرجه رو،پرنده فاسبورى( پرش ارتفاع)،شکست ،خيطى ،افتنده ورزش : پرنده فاسبورى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه floppy
floppy نرم ،مسخره وار،سست
Read More »ترجمه کلمه fee charged
fee charged بازرگانى : هزينه دريافت شده
Read More »ترجمه کلمه floot
floot علوم هوايى : غواصک
Read More »ترجمه کلمه floozy
floozy زن جوان بوالهوس ،زن سبکسر
Read More »ترجمه کلمه flop
flop “شيوه فاسبورى ،پرش از پشت( پرش ارتفاع)،صداى چلپ ،باصداى تلپ افتادن ،شکست خوردن کامپيوتر : floating point operation ورزش : شيرجه دروازه بان روى يخ براى جلوگيرى از حرکت گوى ،پرش از پشت”
Read More »ترجمه کلمه floorshow
floorshow نمايش باشگاه هاى شبانه
Read More »ترجمه کلمه floorwalker
floorwalker بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشى
Read More »ترجمه کلمه floorboard
floorboard کف اتوموبيل ،کف تخته اى
Read More »ترجمه کلمه fee
fee “پاى مزد،حق الزحمه ،پردازه ،پردازانه ،اجرت ،پاداش ،پول ،شهريه ،اجاره کردن ،دستمزد دادن به ،اجير کردن قانون ـ فقه : وروديه بازرگانى : حق الزحمه ،بهاى واحد”
Read More »