flukeworm کرم جگر
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه flukey
flukey اتفاقى ،الله بختکى ،متغير،غيرثابت
Read More »ترجمه کلمه fluidization
fluidization تبديل به مايع شدن
Read More »ترجمه کلمه fluidize
fluidize باد افشان ساختن ،بباد سپردن ،تبديل به مايع کردن
Read More »ترجمه کلمه fluidmeter
fluidmeter شيمى : جريان سنج
Read More »ترجمه کلمه feed hole
feed hole سوراخ پيش بر
Read More »ترجمه کلمه fluidify
fluidify تبديل به جسم سيال کردن ،مايع کردن
Read More »ترجمه کلمه fluidity
fluidity “ابگونى ،حالت مايعى ،سيالى ،درجه سفتى ،سياليت ،روانى بيان ،سلاست بيان ،طلاقت لسان علوم مهندسى : ميعان معمارى : روانى زيست شناسى : شارندگى”
Read More »ترجمه کلمه fluidal
fluidal مانندجسم سيال يامايع ،وابسته به جسم سيال ،مايع
Read More »ترجمه کلمه fluidic
fluidic وابسته بجسم سيال ،مانند جسم سيال يامايع
Read More »