فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
flummery فرنى وحريره ومانند ان ،ژله ،سخن پوچ
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه flumming
flumming عمران : تنگ کردن مقطع جريان اب
Read More »ترجمه کلمه flummox
flummox )=confuse(اشفته کردن ،مغشوش کردن ،گيج کردن ،درجواب عاجز کردن
Read More »ترجمه کلمه fluky
fluky اتفاقى ،شانسى
Read More »ترجمه کلمه flume
flume “راه اب ،کاريز،قنات ،جوى اسياب ،دره تنگ ،بوسيله مجرا ياناودان بردن علوم نظامى : لوله اب خم شده”
Read More »ترجمه کلمه flumed bridge
flumed bridge عمران : پل تنگ کننده معبر اب
Read More »ترجمه کلمه flukily
flukily بطوراتفاقى يا الله بختکى
Read More »ترجمه کلمه feed holes
feed holes کامپيوتر : سوراخ هاى پيشبر
Read More »ترجمه کلمه fluing rings
fluing rings ورزش : دارحلقه
Read More »ترجمه کلمه fluke
fluke “قلاب لنگر،زمين گير،انتهاى دم نهنگ ،يکنوع ماهى پهن ،داراى دو انتهاى نوک تيز،اصابت اتفاق ،اتفاق ،طالع ورزش : قسمت تيز لنگر که به ماسه مينشيند علوم نظامى : ناخن لنگر علوم دريايى : ناخن لنگر”
Read More »