force basis “مبناى يکان علوم نظامى : يکانهاى مبناى هر قسمت”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه force constant
force constant شيمى : ثابت نيرو
Read More »ترجمه کلمه feigned
feigned جعلى ،مصنوعى
Read More »ترجمه کلمه forcasting
forcasting کامپيوتر : پيش بينى
Read More »ترجمه کلمه force
force “پاس بى هدف ،نيروى نظامى ،تحمل کردن مجبور کردن ،فشار دادن ،جبر،عنف ،نفوذ،(درجمع )قوا،عده ،شدت عمل ،(فيزيک )بردار نيرو،خشونت نشان دادن ،درهم شکستن ،قفل يا چفت را شکستن ،مسلح کردن ،مجبورکردن بزور گرفتن ،بزور بازکردن ،بى عصمت کردن ،راندن ،بيرون کردن ،بازور جلو رفتن ،تحميل ،مجبور کردن علوم مهندسى : جبر کامپيوتر : مجبور کردن الکترونيک : نيرو عمران ...
Read More »ترجمه کلمه forby
forby )forbye(نزديک ،از نزديک ،از پهلوى ،جز،سواى ،بعلاوه
Read More »ترجمه کلمه forbye
forbye )forby(نزديک ،از نزديک ،از پهلوى ،جز،سواى ،بعلاوه
Read More »ترجمه کلمه forcash
forcash قانون ـ فقه : نقد
Read More »ترجمه کلمه forbiddingness
forbiddingness زنندگى ،نفرت انگيزى
Read More »ترجمه کلمه forbode
forbode )=forebode(تفال بد زدن
Read More »