forgave بخشيد،از … گذشت ،صرف نظر کرد از
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه forge
forge “بر سندان کوفتن ،تراشيدن ،کوره اهنگرى ،دمگاه ،کوره قالگرى ،تهيه جنس قلابى ،جعل کردن ،اسناد ساختگى ساختن ،اهنگرى کردن ،کوبيدن ،جلو رفتن علوم مهندسى : کوره يا کارگاه اهنگرى عمران : ريخته گرى فلز قانون ـ فقه : جعل کردن”
Read More »ترجمه کلمه forficate
forficate قيچى مانند،شکاف دار،منشق
Read More »ترجمه کلمه forfoitable
forfoitable ضبط شدنى ،جريمه بردار،از دست دادنى ،گم کردنى
Read More »ترجمه کلمه feller
feller درخت انداز،سجاف دوز
Read More »ترجمه کلمه forfeiture
forfeiture “تنزل ارزش ،از دست دادگى ،فقدان ،زيان ،ضرر،جريمه قانون ـ فقه : مصادره ،ضبط بازرگانى : جريمه”
Read More »ترجمه کلمه forfeiture clause
forfeiture clause بازرگانى : شرط ضرر
Read More »ترجمه کلمه forfeiture of premiums
forfeiture of premiums بازرگانى : ضرر اضافه ارزش سهام
Read More »ترجمه کلمه forfend
forfend )=forefend(دفع کردن ،منع کردن ،ممانعت کردن ،حفظ کردن
Read More »ترجمه کلمه forfars
forfars يکجور پارچه کتانى ضخيم
Read More »