formic acid (ش ).جوهر مورچه ،حامض مورچه ،اسيد فرميک
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه former
former “تشکيل دهنده ،قالب گير،پيشين ،سابق ،جلوى ،قبل ،در جلو علوم مهندسى : شابلن علوم هوايى : فرمر”
Read More »ترجمه کلمه former shampion
former shampion ورزش : قهرمان سابق
Read More »ترجمه کلمه formerly
formerly پيشتر،قبلا
Read More »ترجمه کلمه formed part
formed part علوم مهندسى : بخش شکل داده شده
Read More »ترجمه کلمه fellow traveler
fellow traveler هم سفر،کسى که عضو حزبى نيست ودر فعاليت هاى ان شرکت نميکند ولى از ان جانبدارى مينمايد
Read More »ترجمه کلمه formee
formee (در علائم نجابت ودرمورد صليب )داراى انتهاى مربع
Read More »ترجمه کلمه formboard test
formboard test روانشناسى : ازمون جااندازى
Read More »ترجمه کلمه forme
forme قالب ،نمونه ،لانه يا جاى خرگوش
Read More »ترجمه کلمه formed hole
formed hole “سوراخ نيمرخ علوم مهندسى : سوراخ در مقطع طولى”
Read More »