foundation joint “عمران : درز اتصالى که بين پى و ساختمان تعبيه ميشود معمارى : درز پى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه found shipment
found shipment “بار بدون بارنامه علوم نظامى : کالاى بدون بارنامه يا رسيد”
Read More »ترجمه کلمه foundamental blow
foundamental blow ورزش : ضربه کارساز
Read More »ترجمه کلمه foundation
foundation “فونداسيون ،فوندامنت ،شالوده اصل ،سازمان خيريه ،شالوده ،پايه ،پى ريزى ،اساس ،بنياد،تاسيس ،بنيان ،بنگاه ،موسسه خيريه علوم مهندسى : مبنا عمران : پى ساختمان معمارى : پى قانون ـ فقه : بنياد روانشناسى : بنياد ورزش : انداختن تمام ميله هاى بولينگ در دور نهم”
Read More »ترجمه کلمه foundation concrete
foundation concrete معمارى : بتن پى
Read More »ترجمه کلمه female f.
female f. قوش طور،قوش ماده
Read More »ترجمه کلمه found
found “زمان ماضى واسم فعولfind ، :)n.& vt.(برپاکردن ،بنياد نهادن ،تاسيس کردن ،ريختن ،قالب کردن ،ذوب کردن ،ريخته گرى ،قالب ريزى کردن قانون ـ فقه : تاسيس کردن”
Read More »ترجمه کلمه found article
found article “لقطه قانون ـ فقه : شيئى گمشده”
Read More »ترجمه کلمه foulmouthed
foulmouthed هرزه دهن ،بدزبان ،بددهن ،بيعار،هرزه گو،بى عفت ،فحاش
Read More »ترجمه کلمه foulness
foulness ناپاکى ،چرکى ،پليدى ،شرارت ،بدى ،سخت دلى ،کارخلاف قاعده
Read More »