fradulent conveyance “معامله به قصد فرار از دين قانون ـ فقه : معامله به قصد اضرار غير”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fracture
fracture “خرد کردن ،انکسار،شکست ،ترک ،شکاف ،شکستن ،شکافتن ،گسيختن ،شکستگى(استخوان) علوم مهندسى : سطح شکسته عمران : ترک معمارى : شکستگى شيمى : شکستگى روانشناسى : شکستگى ورزش : شکستگى استخوان علوم نظامى : مو برداشتن قطعات و وسايل”
Read More »ترجمه کلمه fracture-proof
fracture-proof “مقاوم در برابر شکستگى علوم مهندسى : نشکن”
Read More »ترجمه کلمه fradulent
fradulent “کلاهبردار،نامشروع ،متقلب قانون ـ فقه : فريب اميز”
Read More »ترجمه کلمه fracto-stratus
fracto-stratus علوم هوايى : ابرهاى تکه تکه و نامنظم استراتوس
Read More »ترجمه کلمه feminineness
feminineness زنانگى ،حالت زنانه
Read More »ترجمه کلمه fracturable
fracturable قابل شکست ،قابل انکسار
Read More »ترجمه کلمه fractural
fractural مربوط به شکستگى استخوان
Read More »ترجمه کلمه fractiousness
fractiousness سرکشى ،خودسرى ،کج خلقى ،بدخويى
Read More »ترجمه کلمه fracto-cumulus
fracto-cumulus علوم هوايى : ابرهاى ناهموار کومولوس که در انها تکه هاى مختلف تغييرات پيوسته اى را نشان ميدهد
Read More »