ترجمه کلمه fiance

fiance “نامزد( مرد)،نامزد گرفتن قانون ـ فقه : نامزد”

ترجمه کلمه fez

fez فينه ،کلاه قرمز منگوله دار،فس

ff “Form Feed کامپيوتر : تغذيه کاغذ”

fatty acid “علوم مهندسى : اسيد چرب شيمى : اسيد چرب”

few men کمترکسى ،اشخاص کمى

fewtrils )=trifles(چيز جزئى

fey محکوم ،مقدر،داراى روحيه خراب واشفته ،در سکرات موت ،ديوانه ،هذيانى

feverweed (گ.ش ).دسته اى از گياهان خانواده بوقناق)eryngium(

few “معدود،اندک ،کم ،اندکى از،کمى از( با)a علوم نظامى : تعداد ۷ هواپيما يا کمتر از ان که در درگيرى هوايى شرکت داشته باشند”

few can do it کارکمترکسى است