ترجمه کلمه flesh and blood

flesh and blood گوشت ،خون ،خويشاوند

ترجمه کلمه flesh-brush

flesh-brush ليف يادستکشى که بتن ماليده خون رابگردش درمى اورند

fille دختر

flenged beam riveting علوم مهندسى : پرچکارى لبه دار

flense پوست کندن ،چربى گرفتن از

flesh گوشت ،مغز ميوه ،جسم ،شهوت ،جسمانيت ،حيوانيت ،بشر،دربدن فرو کردن

flemish brick “عمران : نوعى اجر سخت و زردرنگ مخصوص اجرفرش معمارى : اجر هلندى”

flemish eye علوم دريايى : چشمى بافته

flench پوست کندن ،روغن گرفتن( ازبال ياخوک دريايى)

fleming’s rules الکترونيک : قواعد فلمينگ