forcasting کامپيوتر : پيش بينى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه force
force “پاس بى هدف ،نيروى نظامى ،تحمل کردن مجبور کردن ،فشار دادن ،جبر،عنف ،نفوذ،(درجمع )قوا،عده ،شدت عمل ،(فيزيک )بردار نيرو،خشونت نشان دادن ،درهم شکستن ،قفل يا چفت را شکستن ،مسلح کردن ،مجبورکردن بزور گرفتن ،بزور بازکردن ،بى عصمت کردن ،راندن ،بيرون کردن ،بازور جلو رفتن ،تحميل ،مجبور کردن علوم مهندسى : جبر کامپيوتر : مجبور کردن الکترونيک : نيرو عمران ...
Read More »ترجمه کلمه forby
forby )forbye(نزديک ،از نزديک ،از پهلوى ،جز،سواى ،بعلاوه
Read More »ترجمه کلمه forbye
forbye )forby(نزديک ،از نزديک ،از پهلوى ،جز،سواى ،بعلاوه
Read More »ترجمه کلمه forcash
forcash قانون ـ فقه : نقد
Read More »ترجمه کلمه forbode
forbode )=forebode(تفال بد زدن
Read More »ترجمه کلمه forbore
forbore خوددارى کرد،دست نگاهداشت ،دست برداشت ،امتناع کرد،تحمل کرد
Read More »ترجمه کلمه forborne
forborne خوددارى کردن ،دست نگاهداشتن ،دست برداشتن ،تحمل کردن ،ساختن با
Read More »ترجمه کلمه forbidding
forbidding زننده ،نفرت انگيز،دافع ،ناخوانده ،نامطبوع ،ترسناک ،شوم ،مهيب ،عبوس ،بدقيافه ،نهى کننده
Read More »ترجمه کلمه forbiddingly
forbiddingly بطور نفرت انگيز
Read More »