ترجمه کلمه formication

formication روانشناسى : توهم لمس حشره

ترجمه کلمه formidability

formidability نيرومندى ،استوارى ،استحکام ،بزرگى ،ممتازى ،قوام

formicarm )=formicary(لانه مورچه ،لانه مور،زندگى دسته جمعى موريانه

formicary )=formicarm(لانه مورچه ،لانه مور،زندگى دسته جمعى موريانه

formic وابسته به اسيد فرميک

formic acid (ش ).جوهر مورچه ،حامض مورچه ،اسيد فرميک

formica “مورچه ،فورميکا،نوعى ماده پلاستيکى الکترونيک : فورميکا”

former shampion ورزش : قهرمان سابق

formerly پيشتر،قبلا

formfitting ظاهرى ،مطابق طرح بدن ،بشکل بدن ،چسبان ببدن