foul blow ورزش : ضربه خطا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fougasse
fougasse “مين فوگاز علوم نظامى : مين شراپنل”
Read More »ترجمه کلمه fought
fought زمان ماضى واسم مفعول فعلfight
Read More »ترجمه کلمه foul
foul “فول مانند چنگ زدن هل دادن دويدن يا پريدن غيرمجاز لغزيدن و زدن بازيگر مقابل و مجازات اين خطاها اخطار و اخراج موقت يا ديسکاليفه و اکسکلود است ،معيوب ،گير کردن ،رسوب کردن ،پليد،شنيع ،ملعون ،غلط،نادرست ،خلاف ،طوفانى ،حيله ،جرزنى ،بازى بيقاعده ،ناپاک کردن ،لکه دار کردن ،گوريده کردن ،چرک شدن ،بهم خوردن ،گيرکردن ،نارو زدن( در بازى) بازرگانى ...
Read More »ترجمه کلمه foucault currents
foucault currents الکترونيک : جريانهاى فوکو
Read More »ترجمه کلمه foud royant a
foud royant a سکته برقى ،سکته کامل
Read More »ترجمه کلمه foudroyant
foudroyant رعد اسا،خيره کننده ،گيج کننده
Read More »ترجمه کلمه fother
fother بار( بار سرب برابر با ¹ ۹۹کيلوگرم)
Read More »ترجمه کلمه fou
fou )=drunk(مست
Read More »ترجمه کلمه financial plan
financial plan بازرگانى : برنامه مالى
Read More »