fractionize کسر کردن ،تقسيم بجزء کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fractionate
fractionate (ش ).تجزيه وتفکيک نمودن ،برخه کردن
Read More »ترجمه کلمه fractionating column
fractionating column برج تقطيروتجزيه ،ستون تجزيه( درپالايشگاه نفت)
Read More »ترجمه کلمه fractionation
fractionation شيمى : جزء به جزء کردن
Read More »ترجمه کلمه fractionally
fractionally به شکل کسر،بطور جزئى
Read More »ترجمه کلمه fractionary
fractionary کسرى ،برخه اى ،جزئى ،خرد
Read More »ترجمه کلمه finder
finder “عنصر مرکزى يک محيط عملياتى و برنامه اى که ميان ساير چيزها فايلهاى ذخيره شده روى ديسک ها را نشان مى دهد،يابنده ،پيدا کننده کامپيوتر : فايندر”
Read More »ترجمه کلمه fractional size
fractional size علوم مهندسى : اندازه کسرى
Read More »ترجمه کلمه fractional turn
fractional turn علوم مهندسى : چرخش کسرى
Read More »ترجمه کلمه fractionalize
fractionalize تقسيم بجزء کردن ،خرد کردن ،برخه کردن
Read More »