fracturable قابل شکست ،قابل انکسار
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fractural
fractural مربوط به شکستگى استخوان
Read More »ترجمه کلمه fracture
fracture “خرد کردن ،انکسار،شکست ،ترک ،شکاف ،شکستن ،شکافتن ،گسيختن ،شکستگى(استخوان) علوم مهندسى : سطح شکسته عمران : ترک معمارى : شکستگى شيمى : شکستگى روانشناسى : شکستگى ورزش : شکستگى استخوان علوم نظامى : مو برداشتن قطعات و وسايل”
Read More »ترجمه کلمه fracto-cumulus
fracto-cumulus علوم هوايى : ابرهاى ناهموار کومولوس که در انها تکه هاى مختلف تغييرات پيوسته اى را نشان ميدهد
Read More »ترجمه کلمه fracto-stratus
fracto-stratus علوم هوايى : ابرهاى تکه تکه و نامنظم استراتوس
Read More »ترجمه کلمه finder switch
finder switch الکترونيک : شماره ياب
Read More »ترجمه کلمه fractious
fractious بدخو،کج خلق ،ننر،متمرد،زود رنج
Read More »ترجمه کلمه fractiously
fractiously خودسرانه ،ازروى سرکشى ،عبوسانه ،ازروى کج خلقى
Read More »ترجمه کلمه fractiousness
fractiousness سرکشى ،خودسرى ،کج خلقى ،بدخويى
Read More »ترجمه کلمه fractionation method
fractionation method روانشناسى : روش کسرى
Read More »