frame of reference روانشناسى : چهارچوب داورى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه frame house
frame house خانه اى که کالبدان چوب وپوشش ان تخته باشد،خانه چوبى
Read More »ترجمه کلمه frame of an apparatus
frame of an apparatus الکترونيک : شاسى
Read More »ترجمه کلمه frame antenna
frame antenna علوم مهندسى : انتن چارگوش
Read More »ترجمه کلمه frame frequency
frame frequency الکترونيک : بسامد صحنه
Read More »ترجمه کلمه framable
framable درست کردنى ،تنظيم کردنى ،ترتيب دادنى
Read More »ترجمه کلمه framboesia
framboesia ناخوشى واگيردارى که درپوست سياهان پيداميشودواماسهايى مياورد
Read More »ترجمه کلمه frame
frame “کالبد،فريم ،چارچوب کمان ،استاتور،استخوان بندى ،مدت زمان به کيسه انداختن تمام گويهاى بازى اسنوکر،سازه ،قواره ،زهوار دور دنده عرضى ،شاسى ،قاب کردن ،قاب گرفتن ،چارچوب گرفتن ،طرح کردن ،تنظيم کردن ،بيان کردن ،فرمول ،قاعده ،منطق ،اسکلت ،ساختمان ،چهارچوب ،تنه ،بدن ،پاپوش درست کردن علوم مهندسى : هيکل حالت موقتى کامپيوتر : قاب کردن الکترونيک : صحنه عمران : قاب ...
Read More »ترجمه کلمه fine adjustment
fine adjustment “تنظيم ظريف علوم مهندسى : تنظيم دقيق”
Read More »ترجمه کلمه frailty
frailty سستى ،ضعف اخلاق ،نحيفى ،خطايى که ناشى ازضعف اخلاقى باشد،بيمايگى ،نااستوارى
Read More »