fine setting “تنظيم دقيق علوم نظامى : تنظيم ميکرومترى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه free-line signal
free-line signal علوم مهندسى : سيگنال خط ازاد
Read More »ترجمه کلمه free list
free list صورت مجانى ها،صورت کالاهاى بى گمرک
Read More »ترجمه کلمه free liver
free liver خوش گذران
Read More »ترجمه کلمه free-issue system
free-issue system بازرگانى : سيستم انباردارى که در ان جهت گرفتن کالا نياز به برگ درخواست نمى باشد
Read More »ترجمه کلمه free lance
free lance “کار کردن بدون وابستگى بحزب يا جماعتى ،مفرد کار کردن ،نويسنده غير وابسته علوم نظامى : اعلام کنترل خودکار هواپيما در درگيريهاى هوايى”
Read More »ترجمه کلمه free-legged
free-legged ورزش : بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانى
Read More »ترجمه کلمه free in trade
free in trade بازرگانى : تجارت ازاد
Read More »ترجمه کلمه fine sand
fine sand معمارى : ماسه ريز
Read More »ترجمه کلمه free-issue materials
free-issue materials بازرگانى : موادى که خريدار جهت توليد کالاى موردنياز خود به سازنده ميدهد
Read More »