front end processor “پردازشگر جلو و انتها کامپيوتر : پردازشگر نهايى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه front face
front face “سطح برجسته علوم مهندسى : پيشانى”
Read More »ترجمه کلمه front drop
front drop “پرش به بالا و چرخش بجلو و فرود روى شکم( ترامپولين) ورزش : پرش به بالا و چرخش بجلو و فرود روى شکم”
Read More »ترجمه کلمه fingerend
fingerend سرانگشت ،بنان
Read More »ترجمه کلمه front bearing
front bearing علوم مهندسى : ياطاقان جلو
Read More »ترجمه کلمه front court
front court ورزش : نيمه اى که به ان حمله ميشود
Read More »ترجمه کلمه front de liberation national (f.l.n)
front de liberation national (f.l.n) “جبهه ازادى بخش ملى ،سازمان جنگجويان الجزاير که در فاصله ۱۹۵۴ تا ۱۹۶۲ براى پايان دادن به سلطه فرانسويان در الجزاير قانون ـ فقه : فعاليت مى کرد و در حال حاضر تنها حزب سياسى الجزاير است”
Read More »ترجمه کلمه front-axle drive
front-axle drive علوم مهندسى : محرک اکسل جلو
Read More »ترجمه کلمه front-axle housing
front-axle housing علوم مهندسى : پوسته اکسل جلو
Read More »ترجمه کلمه front-axle suspension
front-axle suspension علوم مهندسى : اويزش يا تعليق اکسل جلو
Read More »