fuel cell شيمى : پيل سوختى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fuehrer
fuehrer (المانى )رهبر،ليدر،پيشوا وشخص مقتدر
Read More »ترجمه کلمه fuel
fuel “ماده قابل اشتعال ،غذا،اغذيه ،تقويت ،سوخت گيرى کردن ،سوخت دادن( به)،تحريک کردن ،تجديد نيرو کردن علوم مهندسى : ماده انرژى زا ماده کارساز عمران : سوخت معمارى : سوخت شيمى : سوخت ورزش : سوخت موتور علوم هوايى : سوخت علوم نظامى : بنزين”
Read More »ترجمه کلمه finish crossover
finish crossover ورزش : طرز قرار گرفتن پا نزديک نقطه پرتاب نيزه
Read More »ترجمه کلمه fuddle
fuddle سردرگم وهاج وواج شدن ،دائم الخمر بودن ،گيج کردن
Read More »ترجمه کلمه fudge
fudge غذايى که از مخلوط شکلات وشير وقند درست شده باشد،سخن بى معنى وبيهوده ،جفنگ ،نوعى رنگ قهوه اى ،سرهم بندى کردن ،فريفتن ،اهسته حرکت کردن ،طفره رفتن ،پنهان شدن
Read More »ترجمه کلمه fudo dachi
fudo dachi ورزش : محکم ايستادن
Read More »ترجمه کلمه fucoid
fucoid مانند جلبک دريايى ،جلبکهاى فوکاسه
Read More »ترجمه کلمه fucus
fucus رنگى که براى زيبايى پوست بکار ميرود،نما،کتانجک ،خس دريايى ،سرخاب ماليدن
Read More »ترجمه کلمه fud
fud )=fuddy duddy(ادم قديمى مسلک ،ادم امل ،شخص اندک بين
Read More »