fumigation “بخور( دادن)،ضد عفونى سازى زيست شناسى : دوددهى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fumigator
fumigator بخور دهنده ،بخورساز
Read More »ترجمه کلمه fumbling
fumbling خام دست
Read More »ترجمه کلمه fume
fume “بخار شدن ،دود کردن ،بخور،گاز،بخار دادن ،دود دادن ،باغضب حرف زدن علوم مهندسى : بخار”
Read More »ترجمه کلمه fumigant
fumigant ماده فرارى که بعنوان ضد عفونى براى دفع افات بکار ميرود،ماده ضد عفونى کننده تدخينى
Read More »ترجمه کلمه finishing touches
finishing touches دست کارى ،پرداخت
Read More »ترجمه کلمه fumatory
fumatory دودى ،وابسته به کشيدن دود،دودگاه ،جاى دود دادن يابخاردادن
Read More »ترجمه کلمه fumble
fumble “از کف دادن اتفاقى توپ ،اشتباه کردن در کنترل توپ ،گوى لاکراس به زمين افتاده ،از دست دادن گوى( لاکراس)،کورکورانه جلورفتن ،اشتباه کردن ،لکنت زبان پيدا کردن ،من من کردن ،(درفوتبال)توپ را از دست دادن ،سنبل کردن ،کورمالى ،اشتباه ورزش : از دست دادن گوى”
Read More »ترجمه کلمه fumaricacid
fumaricacid (ش ).اسيد فوماريک
Read More »ترجمه کلمه fumarole
fumarole دودخان ،شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخار متصاعد است
Read More »