fix on اختيار کردن ،تعيين کردن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه fix up
fix up درست کردن ،مرتب کردن
Read More »ترجمه کلمه fixable
fixable ثبات پذير،محکم کردنى
Read More »ترجمه کلمه file protect ring
file protect ring “حلقه حفاظت پرونده کامپيوتر : حلقه حفاظت فايل”
Read More »ترجمه کلمه fix
fix “نصب کردن ثابت کردن ،تعمير کردن ،ثابت کردن ،تصحيح کردن تثبيت کردن ،نقطه کردن ناو تعيين محل ناو روى نقشه ،کار گذاشتن ،درست کردن ،پابرجا کردن ،نصب کردن ،محکم کردن ،استوارکردن ،سفت کردن ،جادادن ،چشم دوختن به ،تعيين کردن ،قراردادن ،بحساب کسى رسيدن ،تنبيه کردن ،ثابت شدن ،ثابت ماندن ،مستقر شدن ،گير،حيص وبيص ،تنگنا،مواد مخدره ،افيون علوم مهندسى : ...
Read More »ترجمه کلمه fix bayonets
fix bayonets “نيزه فنگ کردن ،به نيزه فنگ علوم نظامى : نيزه فنگ”
Read More »ترجمه کلمه fivepenny
fivepenny پنج پنسى ،داراى ارزش پنج پنس
Read More »ترجمه کلمه fiver
fiver اسکناس پنج ليره اى يا پنج دلارى
Read More »ترجمه کلمه fives
fives “پنجه ورزش : هندبال انگليسى انفرادى يا دونفره با سه يا چهار ديوار که هر گيم ۱۵ امتياز دارد که مانند واليبال اگردو تيم درامتياز ۱۴ مساوى شوند بازى به ۱۶ ختم مى شود”
Read More »ترجمه کلمه five-yard line
five-yard line “خط داخلى و موازى خط کنارى( هاکى روى چمن زنان) ورزش : خط داخلى و موازى خط کنارى”
Read More »