gluteus (تش ).يکى از سه عضله سرينى که براى حرکت دادن ران بکار ميرود،ماهيچه سرين ،سرين ،کفل
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه glutinate
glutinate چسباندن ،بهم پيوستن ،جمع کردن ،جوش دادن( زخم)
Read More »ترجمه کلمه glutinosity
glutinosity چسبندگى
Read More »ترجمه کلمه gallstone
gallstone سنگ زهره دان ،سنگ کيسه صفرا،سنگ مجارى صفراوى ،سنگ صفرايى
Read More »ترجمه کلمه gluteal
gluteal سرينى
Read More »ترجمه کلمه gluten
gluten “موم اندر اب ،ماده چسبنده گندم ،چسب ،سريشمى که از شاخ واستخوان بدست ميايد شيمى : گلوتن”
Read More »ترجمه کلمه glutamine
glutamine (ش ).گلوتامين ،C5 H10 N2 O3
Read More »ترجمه کلمه gabardine
gabardine پارچه گاباردين
Read More »ترجمه کلمه glut
glut “عرضه بيش از حد،وفور،فراوانى کالا،پر کردن ،پر خوردن قانون ـ فقه : عرضه بيش از تقاضا بازرگانى : پر کردن بازار،وفور کالا”
Read More »ترجمه کلمه glutamate
glutamate (ش ).نمک اسيد گلوتاميک
Read More »