ترجمه کلمه go by

go by پيروى کردن از،گذشتن

ترجمه کلمه go by the board

go by the board “علوم نظامى : از ناو پرت شدن علوم دريايى : از ناو پرت شدن”

go-cart چرخ بچگانه ،تخت روان

go baseline ورزش : حرکت کردن در امتداد خط پايانى براى دريافت پاس

go-behind “به پشت حريف رفتن( کشتى) ورزش : رد شدن يک موج سوار از نفر ديگر”

go between رابط،ميانجى ،دلال محبت ،واسطه

go bail for someone “کفالت کسى را کردن قانون ـ فقه : کفيل کسى شدن”

go bankrupt قانون ـ فقه : ورشکست شدن

galoot ملوان ،بند باز،ادم احمق

go back “برگشتن علوم مهندسى : برگشتن”