grand touring car ورزش : نوعى اتومبيل مسابقه مسافتهاى طولانى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه grand slam
grand slam “انگلستان ،ماسترز،موفقيت کامل ،توفيق عظيم ،(بازى ورق )شلم علوم نظامى : علامت اينکه کليه هواپيماهاى ديده شده مورد اصابت قرار گرفتند”
Read More »ترجمه کلمه grand-son
grand-son “پسر پسر قانون ـ فقه : پسر دختر”
Read More »ترجمه کلمه grand opera
grand opera اپراى سنگين ،اپراى عميق
Read More »ترجمه کلمه grand-parent
grand-parent قانون ـ فقه : جد و جده
Read More »ترجمه کلمه grand piano
grand piano پيانوى بزرگ و افقى
Read More »ترجمه کلمه grand prix
grand prix “يک دوره مسابقه بين المللى بين اسبهاى سه ساله در فرانسه ورزش : مسابقه حرکات و پرش اسب بين سوارکاران ماهر بصورت انفرادى ياگروهى”
Read More »ترجمه کلمه grand-mother
grand-mother “مادر بزرگ قانون ـ فقه : جده”
Read More »ترجمه کلمه grand-nephew
grand-nephew “نوه برادر يا خواهر قانون ـ فقه : نوه برادر يا خواهر”
Read More »ترجمه کلمه grand-niece
grand-niece “نوه برادر يا خواهر قانون ـ فقه : نوه برادر يا خواهر”
Read More »