graphic display resolution کامپيوتر : وضوح نمايش گرافيکى
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه graphic character
graphic character دخشه نگاره اى
Read More »ترجمه کلمه graphic data structure
graphic data structure کامپيوتر : ساختار داده گرافيکى
Read More »ترجمه کلمه graphic display
graphic display کامپيوتر : يک ترمينال کامپيوتر براى نمايش نقاشى ها و تصاوير روى يک صفحه
Read More »ترجمه کلمه graphic analysis
graphic analysis روانشناسى : تحليل نگاره اى
Read More »ترجمه کلمه graphic arts
graphic arts هنرهاى زيبا،هنر طراحى و دکوراسيون ،هنر خط نويسى و طراحى
Read More »ترجمه کلمه gametocyte
gametocyte سلولى که تقسيم شده و از ان سلول جنسى بوجود ميايد
Read More »ترجمه کلمه grapheme
grapheme “نويسه( در زبانشناسى)،حرف ،يکى از حروف الفباء،نويسه روانشناسى : نويسه”
Read More »ترجمه کلمه graphesthesia
graphesthesia روانشناسى : حس نگاره اى
Read More »ترجمه کلمه graphic
graphic “مقياس مصور،نمودار ترسيمى ،نگاره اى ،گرافيک ،نوشته شده ،کشيده شده ،وابسته به فن نوشتن ،مربوط به نقاشى ياترسيم ،ترسيمى ،واضح معمارى : مربوط به نقاشى روانشناسى : نگاره اى علوم نظامى : نمودار مقياس”
Read More »