guard “روکش کشيدن ،صفحه محافظ،چرم يا زه در قسمتى از چوب بازى لاکراس غلطاندن گوى به جلو يار براى محافظت ان از گوى حريف( بولينگ روى چمن)،پاسدارى دادن ،نگهبانى دادن ،نگهبان ،پاسبان ،مستحفظ،گارد،احتياط،نرده روى عرشه کشتى ،نرده حفاظتى ،پناه ،حائل ،حالت اماده باش در شمشير بازى ومشت زنى وامثال ان ،نگاه داشتن ،محافظت کردن ،نگهبانى کردن ،پاييدن ،پاسدارى کردن علوم ...
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه guaranteeing
guaranteeing قانون ـ فقه : تکفل
Read More »ترجمه کلمه guarantor
guarantor “جيرو کننده ،پايندان ،ضامن ،ضمانت کننده ،کفيل ،متعهد قانون ـ فقه : ضامن ،متعهد بازرگانى : ضامن ،متعهد”
Read More »ترجمه کلمه guarantee period
guarantee period “دوره ضمانت بازرگانى : مدت تضمين”
Read More »ترجمه کلمه guaranteed loan
guaranteed loan قانون ـ فقه : عاريه مضمونه
Read More »ترجمه کلمه guaranteed prices
guaranteed prices بازرگانى : قيمت هاى تضمين شده
Read More »ترجمه کلمه guarantee
guarantee “مضمون به ،کفالت وثيقه ،تامين تضمين کردن ،تامين کردن ،تکفل کردن متعهد له ،ضمانت نامه ،تضمين کردن ،ضامن ،وثيقه ،سپرده ،ضمانت کردن ،تعهد کردن ،عهده دار شدن قانون ـ فقه : وثيقه ،مضمون له بازرگانى : جيرو کردن ،شخص ضمانت شده”
Read More »ترجمه کلمه guarantee a contract
guarantee a contract قانون ـ فقه : اجراى قراردادى را ضمانت کردن
Read More »ترجمه کلمه guarantee fund
guarantee fund قانون ـ فقه : سپرده تضمينى
Read More »ترجمه کلمه guanidine
guanidine شيمى : گوانيدين
Read More »