ترجمه کلمه gavel

gavel باج ،خراج ،ربا،بهره غير مجاز،چکش چوبى حراج کنندگان ياروساى انجمن ها،چکش حراجى

ترجمه کلمه gavelkind

gavelkind تقسيم مال کسى که بى وصيت مرده بطور برابر ميان پسرانش

gauziness نازکى ،شباهت به گارس ياتنزيب ،خاصيت گارسى

gauzy گارسى ،گارمانند،نازک وسوراخ سوراخ ،لطيف

gave قسمت سوم فعلgive

gaussian distribution عمران : توزيع نرمال

gauze “تنزيب ،کريشه ،تور،گازپانسمان ،مه خفيف علوم مهندسى : نوعى بافت تورى”

gauze brush الکترونيک : زغال تورى شکل

gauss “گوس ،واحد شدت ميدان مغناطيسى الکترونيک : گاوس علوم هوايى : گوس”

gaussian curve “منحنى گاوس روانشناسى : منحنى بهنجار”