tie down “متصل کردن ،اتصالى ،بست ،طناب اتصال ،وسيله مهار هواپيما در محوطه پارکينگ وسيله بستن ،افسار علوم نظامى : مهار هواپيما يا کشتى”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه tide-rising force
tide-rising force علوم دريايى : نيروى کشنداور
Read More »ترجمه کلمه tie in
tie in فروش جنسى بشرط انکه مشترى کالاى ديگرى را هم بخرد،ارتباط دادن ،وسيله ارتباط
Read More »ترجمه کلمه tide rips
tide rips علوم نظامى : گرداب جذر و مدى دريا
Read More »ترجمه کلمه tie-in sales
tie-in sales “فروش يک کلا به شرط خريدن يک کالاى ديگر بازرگانى : حالتى که در ان فروشنده چند کالا را بصورت مجموعه ميفروشد”
Read More »ترجمه کلمه tabard
tabard “نوار تزيينى ترمپت يا شيپور،شنل روى زره سلحشوران علوم نظامى : پرچم شيپور”
Read More »ترجمه کلمه tide race
tide race علوم نظامى : جذر و مد سريع اب دريا
Read More »ترجمه کلمه talking
talking سخنگو،ناطق
Read More »ترجمه کلمه tide mark
tide mark “عمران : علامتى که مد به هنگام پائين رفتن از خود بر ديواره يا ساحل ميگذارد معمارى : داغ مد”
Read More »ترجمه کلمه tie line
tie line “خط ارتباطى کامپيوتر : کانال مخابراتى کرايه داده شده شيمى : خط اتصال”
Read More »