ترجمه کلمه i will note it down

i will note it down ياد داشت ميکنم ( که فراموشم نشود)

ترجمه کلمه inflective

inflective صرفى ،منصرف ،قابل صرف

inflection “مدولاسيون ،خم سازى ، )inflexion(خم سازى ،خميدگى ،انعطاف ،انحناء،صرف فعل ،کجى علوم مهندسى : خمش علوم هوايى : نقطه تغيير جهت يک منحنى”

inflection point “شيمى : نقطه عطف بازرگانى : نقطه عطف”

inflator )inflater(متورم کننده

inflect کج کردن ،خم کردن( بسوى درون)،منحنى کردن ،گرداندن ،صرف کردن

inflationary spiral بازرگانى : مارپيچ تورمى

inflationism پيروى از روش تورم اقتصادى ،تورم گرايى

inflationary pressure بازرگانى : فشار تورمى

inflationary recession “رکود تورمى بازرگانى : رکود همراه با تورم تورم رکود”