ingenerate توليد کردن ،احداث کردن ،بوجود اوردن ،هستى دادن
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ingathering
ingathering خرمن بردارى ،فراهم اورى
Read More »ترجمه کلمه ingeminate
ingeminate تکرار و تاکيد کردن ،بازگو کردن ،تکرار کردن ،مکرر کردن
Read More »ترجمه کلمه i wonder what became of it
i wonder what became of it نميدانم چه شد
Read More »ترجمه کلمه infusorian
infusorian نمرو،جانورنقوعى
Read More »ترجمه کلمه ingather
ingather جمع کردن ،انباشتن ،خرمن برداشتن
Read More »ترجمه کلمه infusoria
infusoria نمرويان
Read More »ترجمه کلمه infusorial
infusorial وابسته به نمرويان ،نقوعى
Read More »ترجمه کلمه infusionism
infusionism اعتقاد باينکه روح پيش از تن موجود است و هنگام زاييمان بتن دميده ميشود
Read More »ترجمه کلمه infusive
infusive ريزنده ،القائى ،داراى قوه ،نفوذ يا تاثير
Read More »