inpropria persona شخصا
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه input
input “درونداد،توان اوليه ،توان ورودى ورودى ،در رونده ،درداده ،انرژى وارده به دستگاه ،قدرت ورودى ،داده ها،درون گذاشت ،پول بميان نهاده ،خرج ،نيروى مصرف شده علوم مهندسى : سيگنال اوليه کامپيوتر : دادن ورودى الکترونيک : توان ورودى معمارى : نيروى مصرف شده شيمى : ورودى روانشناسى : درون داد زيست شناسى : درونداد ورزش : درونداد علوم هوايى : ...
Read More »ترجمه کلمه iama for it
iama for it به ان مشتاق يا مايلم
Read More »ترجمه کلمه inpour
inpour بدرون ريختن ،تراوش کردن(بدرون)
Read More »ترجمه کلمه inpouring
inpouring تو ريزى ،ريزش ،بسوى درون
Read More »ترجمه کلمه inprocess
inprocess “هنگام کار،در حين کار علوم نظامى : در جريان قرار دادن”
Read More »ترجمه کلمه inposition
inposition “مستقر در موضع علوم نظامى : به موضع رفتن”
Read More »ترجمه کلمه inoxidize
inoxidize از سوزش باز داشتن ،از احتراق باز داشتن ،از زنگ زدن بازداشتن
Read More »ترجمه کلمه inpatient
inpatient “مريض بسترى ،بيمارى که در بيمارستان ميخوابد،بيمار بسترى روانشناسى : بيمار بسترى علوم نظامى : تحت درمان”
Read More »ترجمه کلمه inphase
inphase (در برق)هم فاز
Read More »