inscribe “نوشتن ،نقش کردن ،حجارى کردن روى سطوح و ستونها،حکاکى کردن ،ثبت کردن علوم مهندسى : حکاکى کردن نشاندن”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه ibex
ibex مرال ،بشکل بز کوهى
Read More »ترجمه کلمه inscribed stock
inscribed stock سهام ثبت شده ،سهام نامدار،سهام با اسم
Read More »ترجمه کلمه insconce
insconce پنهان شدن ،خودرا جاى دادن
Read More »ترجمه کلمه inscribable
inscribable محاط کردنى ،محاط شدنى
Read More »ترجمه کلمه insatiate
insatiate سير نشدنى
Read More »ترجمه کلمه inscience
inscience نادانى ،جهل
Read More »ترجمه کلمه inscient
inscient نائان ،جاهل
Read More »ترجمه کلمه insatiability
insatiability سيرى نا پذيرى ،تسکين نا پذيرى ،اقناع نشدنى
Read More »ترجمه کلمه insatiable
insatiable سير نشدنى
Read More »