فرهنگ لغات تخصصی یک سایت دیگر با وردپرس فارسی
inshore water “ابهاى ساحلى علوم نظامى : اب ساحلى”
Read More »دسته‌بندی نشده
ترجمه کلمه inshorepatrol
inshorepatrol “گشتى ساحلى علوم نظامى : گشتى مرز ساحلى”
Read More »ترجمه کلمه insessorial
insessorial (ج.ش ).جوف نشين ،شاخه نشين( در مورد پرنده)
Read More »ترجمه کلمه inset
inset “نقشه تکميلى ، :)n.(ريزش ،جريان ،دهانه ،وصله ،الحاق ، :)vt.(معين کردن ،معرفى کردن ،افزودن ،اضافه کردن گذاشتن علوم نظامى : نقشه فرعى”
Read More »ترجمه کلمه inshore
inshore “ساحلى ،نزديک دريا کنار،نزديک کرانه ،نزديک ساحل ،بطرف ساحل ،جلو ساحل علوم نظامى : به طرف ساحل علوم دريايى : به طرف ساحل”
Read More »ترجمه کلمه insesately
insesately ازروى بيحسى ،ازروى بى عاطفگى
Read More »ترجمه کلمه ibm card
ibm card کامپيوتر : کارت ¹ ۸ستونى
Read More »ترجمه کلمه insertion point
insertion point کامپيوتر : محل درج
Read More »ترجمه کلمه insertion reaction
insertion reaction شيمى : واکنش جايگيرى
Read More »ترجمه کلمه insertion sorting algorithm
insertion sorting algorithm کامپيوتر : الگوريتم مرتب کردن
Read More »