interconnection scheme علوم مهندسى : نقشه ى اتصال
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه interconnect
interconnect “با يکديگر اتصال دادن ،بهم پيوستن ،بهم وصل کردن علوم مهندسى : با هم اتصال دادن”
Read More »ترجمه کلمه interconnected star
interconnected star الکترونيک : اتصال زيگزاگى
Read More »ترجمه کلمه iced ppa
iced ppa خنک کرده ،يخ شده ،شکر پوش ،مارنگ زده
Read More »ترجمه کلمه intercommunication system
intercommunication system ارتباط بوسيله ميکروفون و بلندگو،سيستم ارتباط بين اطاقهاى يک اداره بوسيله بلندگو
Read More »ترجمه کلمه intercommunion
intercommunion اميزش ،مراوده ،ارتباط مشترک ،اقدام مشترک
Read More »ترجمه کلمه intercommunity
intercommunity اشتراک ،جمع المالى
Read More »ترجمه کلمه intercommunicate
intercommunicate مرتبط بودن با،مراوده داخلى داشتن ،مبادله کردن ،اميزش کردن ،معاشرت کردن ،داراى مراوده
Read More »ترجمه کلمه intercommunication
intercommunication “ارتباط داخلى ،ارتباط،رابطه يا مخابره بين چند مرکز علوم نظامى : مخابرات داخلى يکان”
Read More »ترجمه کلمه intercom
intercom “مخابرات داخلى ، )intercommunication system(دستگاه مخابره داخل ساختمان علوم هوايى : ارتباط داخلى علوم نظامى : سيستم ارتباط داخلى ناو يا تانک”
Read More »