invert “جريان دائم را به جريان متناوب تبديل کردن ،برگرداندن ،کف زير پل( در رودخانه)،کفبندى ،کفبند( در رودخانه)،برگشتگى ،برگردانى ،بالعکس کردن ،سوء تعبير،انحراف ،سخن واژگون ،قلب عبارت ،معکوس کردن نسبت علوم مهندسى : وارونه کردن کامپيوتر : وارون کردن عمران : ابگذر معمارى : راديه روانشناسى : هم جنس خواه”
Read More »دستهبندی نشده
ترجمه کلمه invert arch
invert arch طاق برگردانده ،طاق وارونه
Read More »ترجمه کلمه inversion center
inversion center شيمى : مرکز وارونگى
Read More »ترجمه کلمه inversion of configuration
inversion of configuration شيمى : وارونگى پيکربندى
Read More »ترجمه کلمه inversion temperature
inversion temperature شيمى : دماى وارونگى
Read More »ترجمه کلمه inversion
inversion “وارونگى ،واژگونگى ،تعادل جريان هوايى ،وارون سازى کامپيوتر : وارون سازى معمارى : وارونه شيمى : وارونگى روانشناسى : همجنس خواهى زيست شناسى : وارونگى ورزش : پيچش کف پا به طرف داخل علوم هوايى : ناحيه اى در اتمسفر که در ان ميزان افت منفى ميباشد علوم نظامى : ثبات کوران هوايى”
Read More »ترجمه کلمه ideal solution
ideal solution شيمى : محلول ايده ال
Read More »ترجمه کلمه inverse video
inverse video کامپيوتر : تصوير وارون
Read More »ترجمه کلمه inverse voltage
inverse voltage الکترونيک : ولتاژ معکوس
Read More »ترجمه کلمه inversely
inversely “معکوسا”””
Read More »